آه چه باید کرد آه چه باید گفت از درد دوستی وای از حال من
گاهی رفاقت هم نمیشود مرهم دوست نادانست بدتر از دشمن
هر چی که هست و نیست در زیر پایت حتی دل من هم حتی رفاقت هم
هر چی که هست و نیست پای نگاهت چیزی نمیگویم حتی شکایت هم
اما نمیترسم وقتی خدایی هست کشتی نوحم را اوست که میراند
حتی نمیترسم از زمین خوردن هرچی صلاحم هست اوست که میداند
هرچی صلاحم هست اوست که میداند …
هرچی که هست و نیست در زیر پایت حتی دل من هم حتی رفاقت هم
هرچی که هست و نیست پای نگاهت چیزی نمیگویم حتی شکایت هم
حتی شکایت هم …