تا رفتنت چیزی نمونده آروممو چیزی نمیگم
از رفتنت دیوونه میشم
میدونم چیزی نمیگم
تا رفتنت چیزی نمونده من قبلا این لحظه رو دیدم
من واسه اینکه مانعت شم
هر روز و هر شب نقشه چیدم
اما تو دور از انتظاری مثل ی بارون
توی مرداد هرگز نفهمیدم که این عشق
مثل کدوم حادثه رخ داد
اما تو دور از انتظاری مثل ی بارون
توی مرداد هرگز نفهمیدم که این عشق
مثل کدوم حادثه رخ داد
من روز و شب هر جا که رفتم یا با خودت بود
یا با خیالت هر روز و هر شب هر جا که باشی
همراهتم حتی توو خوابت
دیوونمو ترس نبودت من رو به این حالم
رسونده من قبلا این لحظه رو دیدم
تا رفتنت چیزی نمونده
اما تو دور از انتظاری مثل ی بارون
توی مرداد هرگز نفهمیدم که این عشق
مثل کدوم حادثه رخ داد
اما تو دور از انتظاری مثل ی بارون
توی مرداد هرگز نفهمیدم که این عشق
مثل کدوم حادثه رخ داد