همیشه روش نمیشد این عاشق خجالتی
همش از پشت شیشه میدید تو رو یواشکی
لحظه ها رو میشمرد تا که دو باره رد بشی
رد بشی با این نگاهت دل و اسون بکشی
♪♪♪
انتظار می کشیدم صدای پات و بشنوم
منتظر بودم بیای و عکست و بازم بکشم
دست و پام و گم می کردم، بند میومد زبونم
هروقت که می خواستم بگم تویی وجود من
♪♪♪
یه روزی جرات دادم به این دلم
بیام و بهت بگم دوست دارم
اما تا اومدم پشت پنجره
دستات و دیدم تو یه دست دیگه
چشم انتظاری، بسه دیگه
بی قراری فهمیدم بسه دیگه
♪♪♪
از خدا خواستم خراب شه آسمونم
که از این دنیا برم دل بکنم
اخه اونی که من و تنها گذاشت
قدر این عشق و تو این دنیا نداشت
ای خدا اون من و پست سر گذاشت
عشق شیشه ای آره فایده نداشت