در دلم جور دیگری غوغاست
با خودم در خودم گلاویزم
تو کجایی کجای این شهری
دیگر از اضطراب لبریزم
گم شدم در نبودنت هر شب
در خیالی که پوچ و تکراریست
فاجعه سهمی از نبودن توست
شاهدم حجم زیرسیگاریست
♪♪♪
سقط شد صد ترانه در مغزم
واژه ها توی نطفه می مردند
مثنوی زخم تازه بر می داشت
در غزل ها جنازه میبردند
تو کجایی کجای این کابوس
حال من که خراب و نافرم است
باید از خاطر زمان برویم
عشق در شهر مرده ها جرم است
عشق در شهر مرده ها جرم است جرم است