از سرمای نبودت استخونم لرزید
مردتنها از وجود غریبه ها ترسید
درد یعنی داشته هاتو بزور ازت بکنن
خوشیای داشتن مثل آب خوردن بپرن
♪♪♪
من داشتمت و غریبه ها گرفتنت ازم
درد یعنی الان به نبود تو دچارم من
اونقدی سوختم که از وقتی دیگه نیستی
حالا داغترین قهوه هام سرد شدن برامن
♪♪♪
هرچی که بهت دادم همشون حلالت باشن
جز این دلم که مفت از دستم گرفتیش تو نامرد
این تنو با رفتنت از غم بیمار کردی
بد به خسته دل عاجز بی تاب کردی
♪♪♪
گفتی از سرم دست بکش ازاین دنیا دست کشیدم
کوچه کوچه شهرو من دنبالت سرک کشیدم
تو گفتی روزات میگذره و میچرخه این زمونه
اره چرخیدى روزه خوشی من به چشم ندیدم