رفت نموند ببینه گریه هامو
رفت نخواست ببینه خنده هامو
نگام نکرد تا نبینه چشامو
صدام نکرد تا نشنوه صدامو
بخند به حال و روزم به آدما بخند
به حال ما بخند به تقدیرمون بخند
بخند به حال و روزم به آدما بخند
به حال ما بخند به تقدیرمون بخند
عاشقم ولی غرور دستو پامو بسته
عاشقم ولی اون ازم دیگه شد خسته
میترسم ببینم دوباره چشاشو
میلرزم بگیرم دوباره دستاشو
بخند به حال و روزم به آدما بخند
به حال ما بخند به تقدیرمون بخند
بخند به حال و روزم به آدما بخند
به حال ما بخند به تقدیرمون بخند