تو جان منی قلبم رو نرنجون
من محو نگاهت شدمو حالم خراب است
حسم به تو ای دلبر جان عاشقانست
در پیچ و خم گیسوانت تو چه داری
که عشق تو بر جان و دلم جاودانست
ای جان چه رخساری و چه صورت ماهی
ای جان چه چشمانی و چه طرز نگاهی
ای وای چه گویم از آن خنده ی زیبا
ای کاش فدایت بشوم من نوعی
تو جان منی جان منی ای دل و دلدار
قلبم و نرنجون دست از این کارا بردار
من مست تو ام مست می ناب نگات
درگیر تماشای تو ام من به فدایت
ای جان به فدایت
تو جان منی جان منی ای دل و دلدار
قلبم و نرنجون دست از این کارا بردار
من مست تو ام مست می ناب نگات
درگیر تماشای تو ام من به فدایت
ای جان به فدایت
دل میل تو دارد که دگر تاب ندارد
یک عاشق مجنون که آزار ندارد
رحمی بکن قلب مرا بیش میازار
چشمان من از دوری تو خواب ندارد
سرمست شدم از پی چشمان سیاهت
چشمان من کرده به رویای تو عادت
نقاشی معبودی و معبودم را شکر
دنیای مرا آفریده در نگاهت
تو جان منی جان منی ای دل و دلدار
قلبم و نرنجون دست از این کارا بردار
من مست تو ام مست می ناب نگات
درگیر تماشای تو ام من به فدایت
ای جان به فدایت
تو جان منی جان منی ای دل و دلدار
قلبم و نرنجون دست از این کارا بردار
من مست تو ام مست می ناب نگات
درگیر تماشای تو ام من به فدایت
ای جان به فدایت