یه روزایی پر از تردید میشم
تصور میکنم این حق من نیست
چرا با تو به این باور رسیدم
که چیزی بهتر از تنها شدن نیست
♪♪♪
نگو این طمع تلخ سرنوشته
چه زخم هایی از این تقدیر خوردم
سقوط از چشم تو این بار مرگه
شاید هرگز نمیدونی که مردم
♪♪♪
همین احساس بی رحم تو شاید
منو تا مرز این برزخ کشونده
نذار بیهوده دنبال تو باشم
یه عمره که ازم چیزی نمونده
♪♪♪
تو تعبیر جه رویایی شدی که
تموم لحظه ها بی تو باشم
یه جوری گم شدم توی گذشته
که فردامونو باید خواب باشم
♪♪♪
نمیشه این که برگردم از این راه
یه عمره سمت این بن بست رفتم
نمیدونم کجا تردید کردی
که من با غصه ها از دست رفتم