متن آهنگ ( متن ترانه ) بسته ی دام فرشید روح افزا

چه شود گر فکنی بر من مسکین گهی
تو مهی برا آسمانی و منم خا رهی
روی خویش از عاشقان جان و مکان هرگز نهان
نور ماه از آسمان تا بد بر اطراف جهان
به دست تو تیر جفاست ای صنم نشانه ی تیر تو کیست آن منم
نخواهم از نام تو رست بی خطر بی برین بسته ی دام کن نظر
ای گل زارم بردی قرارم دست از تو هرگز من بر ندارم
با همه جز تو من در نروم بسته ام در دام صیاد که دگر من نشود
چون کنون از جان خود من شسته ام دست ای حبیب
که مرا بیمی بود از جور و از کرد رقیب
گذشته در راه تو موج از سرم بگو کزین پرده که رو آورد
خوش آن که در ره دوست جان دهد به راه عشق آن چه نکوست آن دهد
آن گوی مهوش آن موی دلکش یک باره افکند بر جانم آتش
یک باره افکند بر جانم آتش
یک باره افکند بر جانم آتش