شنیده بودم که محبت و عشق تو قلب آدم های این زمون نیست
شنیده بودم که کسی تو دنیا با هیچ کسی یکدل و یکزبون نیست
باور نداشتم حالا باورم اومد از اونچه که می ترسیدم سرم اومد
باور نداشتم حالا باورم اومد از اونچه که می ترسیدم سرم اومد
♪♪♪
شنیده بودم زندگی نیازه دروازه ی ریا همیشه بازه
شنیده بودم عاشقی قماره تو این قمار هرکی بده می بازه
باور نداشتم حالا باورم اومد از اونچه که می ترسیدم سرم اومد
باور نداشتم حالا باورم اومد از اونچه که می ترسیدم سرم اومد
♪♪♪
پرنده ی عشق بودم تو آسمون سادگی افتادم امّا تو قفس با همه ی آزادگی
رهایی مرغک دل از این قفس دیگه محاله چهره ی آزادی رو دیدن بعد این خواب و خیاله
باور نداشتم حالا باورم اومد از اونچه که می ترسیدم سرم اومد
باور نداشتم حالا باورم اومد از اونچه که می ترسیدم سرم اومد
♪♪♪
شنیده بودم که محبت و عشق تو قلب آدم های این زمون نیست
شنیده بودم که کسی تو دنیا با هیچ کسی یکدل و یکزبون نیست
باور نداشتم حالا باورم اومد از اونچه که می ترسیدم سرم اومد
باور نداشتم حالا باورم اومد از اونچه که می ترسیدم سرم اومد