گذشتن روزا که تنها بودم زخم داشتم سرپا بودم میخندیدم سر چیزایی که میفهمیدم
تک به تک اخه چند به تک دنیا میزاشت سر به سرم میخواست نباشه سر به تنم
میدیدن دستم بسته است چشمام خسته است ولی میرفتم میدونستم هدفم رویاست راهش درازه
میبستم فورا یه گوشه مینشستم میگفتم قسم به قلم دستم به خودم و خودت و این صدای خستم
میرسم به هدف رفتم از اون طرف که دیدم بنبسته تهش برگشتم این طرف
نبودش همراهی باهام نمیکردن همراهی باهام سردرگم به هر کی بگی رو زدم
گفتن جلو در باش تا بیام شکستم ولی گذشتن روزایی که پر بودم مثل گذشتم
این دل بدمصب پره همشم خطرات گذشتن
گذشته دیگه گذشته مهم نبود که زشته میکردم تلقین به خودم اینده بهشته
گذشته دیگه گذشته واسم مهم نبود که زشته به خودم میکردم تلقین پسر اینده بهشته
گذشتن روزهایی که تنها همرام بودن همه دردهام هر بار که گفتم تنهام بذارین گفتن از فردا
گذشتن همه شب هایی که میگرفت دلم از رفتنت بهم میگفتی باعث افتخاری
همیشه بالاست پرچمه خیلی ها هستن حصرتم با وجود همه اینا چی شد سهمم رفتنت
بخند بازم به من که یه سربازم گیر تو قفس شکسته بال پروازم بگو به چی بپردازم
رپ شهر و دروازم بیخیال قایقی میسازم به دل دریا میتازم
جلو روت وای میستم حتی اگه بدونم میبازم پ دنیا برقص به سازم
هیچی نیستی جلو قلمی که اشوبه و خنده هام همه بارونه بترس
وقتی میبینی پرواز ارومه و مریضم و رپ دارومه
گذشتت و گذشتم حالا باش مراقب ایندت بترس از رقیب بازندت
دنیا بد میبینی صفره نمره رانندت
گذشته دیگه گذشته مهم نبود که زشته میکردم تلقین به خودم اینده بهشته
گذشته دیگه گذشته واسم مهم نبود که زشته به خودم میکردم تلقین پسر اینده بهشته