خزان را صدای تو سبز کرده
این جهان را حضور تو تازه کرده
من که جز تو مه دگری ندارم
ماه من باش که شب شده روزگارم
بیقرارم به شوق تو رهسپارم به یاد تو چون بهارم
بگو چه کنم
غصه دارم به غربت تو دچارم پراز غم و انتظارم
بگو چه کنم
♪♪♪
لیلایم شبم سحر کن رویای مرانظر کن
بی تابم بدون چشمت شیدایم کن و گذر کن
♪♪♪
خزان را صدای تو سبز کرده
این جهان را حضور تو تازه کرده
من که جز تو مه دگری ندارم
ماه من باش که شب شده روزگارم
♪♪♪
لیلایم شبم سحر کن رویای مرا نظر کن
بی تابم بدون چشمت شیدایم کن و گذر کن