یک نفر در کوچه های شب به فردا میرود
یک نفر در اوج تنهایی به یغما میرود
یک نفر در مسلخ اندام سرد و بی رمق
یک نفر در حسرت آغوش گرمو بی خطر
یک طرف دیوانگانو عاشقان بی خبر
یک طرف خمپاره باز
یک نفر در کوچه های شب به فردا میرود
یک نفر در اوج تنهایی به یغما میرود
یک نفر در مسلخ اندام سرد و بی رمق
یک نفر در حسرت آغوش گرمو بی خطر
یک طرف دیوانگانو عاشقان بی خبر
یک طرف خمپاره بازانو ستیز بی هدف
یک طرف خشک سالیه حرفو ملال عاطفی
آن طرف در دوره دستی به گوری انغریب
عاشقان را یک به یک سر در گریبان برده ان
شاعران هم روزو شب ماتم به شاهان میبرند
کار ما را باش تا صبح مست افیونو خراب
تا به راهی سرکشید سر به بیابان میبری
یک نفر در کوچه های شب به فردا میرود
یک نفر در اوج تنهایی به یغما میرود
یک نفر در مسلخ اندام سرد و بی رمق
یک نفر در حسرت آغوش گرمو بی خطر