چشمامو باز کردم دیدم که پاییزِ
دیـدم هنوز، قصّه ات سرد و غـم انگیزه
چشمامو واکردم، دیدم هوا سرده
دستـام تب داره پاهـام یخ کرده
♪♪♪
میلرزمو تنها تقدیره من اینه
یک دونه هیــزُم نیست اینجا، تو شومینه
هِی با خودم میگم، گُم کردی روزاتو
از شــاخه اُفتـادی
♪♪♪
لعنت به منه با تو لعنت به منه با تو
لعنت به من
بارون زد و کوچه حال و هواش بد شُــد
بارونی از تو چشام رد شُد
♪♪♪
لعـنت به این پاییز لعـنت به این سردی
اصلا چرا امروز چشماتو باز کردی
چشماتـو باز کردی
چشمامو باز کردم، دیدم که پاییــزه