خوبی چو از حد بگذرد نادان سوارت میشود
گاهی ز تو دل میکند گه بی قرارت میشود
آشفته بازار دل است کار دل و کار دل است
بیچاره آن که در سکوت عمری گرفتار دل است
♪♪♪
هوای تو نمیرود از این سر پر از خیال
ولی دگر به میل خود برای من شدی بهار
چگونه دل گذر کند از عشق آتشین من
ولی هنوز تو بهترین گناه دلنشین من
♪♪♪
جا مانده ام در راه تو آن خوبی گهگاه تو
تاج از سرم افتاده بود دیگر نبودم شاه تو
♪♪♪
هوای تو نمیرود از این سر پر از خیال
ولی دگر به میل خود برای من شدی بهار
چگونه دل گذر کند از عشق آتشین من
ولی هنوز تو بهترین گناه دلنشین من