از این زندگی خالی
منو ببر به اون سالی
که تو اسممو پرسیدی
به روزی که منو دیدی
به پله های خاموشی
♪♪♪
که با من روبرو میشی
یه جور زل بزن انگاری
نمیشه چشم برداری
منو ببر به دنیامو
♪♪♪
به اون دستا که می خوامو
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو نمی دونم
به اون شبا که خندونم
♪♪♪
که تقدیرو نمی دونم
از این اشکی که می لرزه
منو ببر به اون لحظه
به اون ترانه ی شادی
که تو یاد من افتادی
♪♪♪
به احساسی که درگیره
به حرفی که نفسگیره
از این دنیا که بی ذوقه
منو ببر بهاون موقع
به اون موقع
♪♪♪
منو ببر به دنیامو
به اون دستا که می خوامو
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو نمی دونم
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو نمی دونم
♪♪♪
از این دوری طولانی
منو ببر به دورانی
که هر لحظه تو اونجایی
زیر بارون تنهایی
منو ببر به اون حالت
♪♪♪
همون حرفا، همون ساعت
به اندوهِ غروبی که
به دلشوره ی خوبی که
تو چشمام خیره می مونی
به من چیزی بفهمونی
منو ببر به دنیامو
♪♪♪
به اون دستا که می خوامو
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو نمی دونم
به اون شبا که خندونم
که تقدیرو نمی دونم
نمی دونم