قلبم بهم گفته مراقب باش اینجا فقیر اسیر
میترسه هر شب کنار غصه ای تازه
این مرده که از بغض میلرزه
عمری خودت دیدی که با حسرت دلواپسیهامو
بغل کردم حسرت سئوال مبهم من بود
اما نفهمیدی منم مردم
گریه دوای زخمای من بود زخمی که هر شب
تازه تر میشد جای نبودنهای تو پیشم
قلبم بهم گفته مراقب باش اینجا فقیر اسیر
میترسه هر شب کنار غصه ای تازه
این مرده که از بغض میلرزه
عمری خودت دیدی که با حسرت دلواپسیهامو
بغل کردم حسرت سئوال مبهم من بود
اما نفهمیدی منم مردم
گریه دوای زخمای من بود زخمی که هر شب
تازه تر میشد جای نبودنهای تو پیشم
با بغضو آه و کینه سر میشد
دیشب دوباره بی تو باریدم هر شب
تقاص چی رو پس میدم رفتم کنار پنجره تا صبح
دارم به این مرده نفس میدم
بعد از گذشت سالیان سال من از تو نه از زندگی
سیرم از پشت قاب چشمای خیسم
از تنهاییام عکس میگیرم
عمری خودت دیدی که با حسرت دلواپسیهامو بغل کردم
حسرت سئوال مبهم من بود
اما نفهمیدی منم مردم
گریه دوای زخمای من بود زخمی که هر شب
تازه تر میشد جای نبودنهای تو پیشم
با بغضو آه و کینه سر میشد
دیشب دوباره بی تو باریدم هر شب
تقاص چی رو پس میدم رفتم کنار پنجره تا صبح
دارم به این مرده نفس میدم