یه میز کهنه ی چوبی دوتا صندلی خالی
گوشه ی پنجره پرده بدون رقص یه حالی
نمیفهمه منو بی تو حتی آینه ی روی دیوار
کنار فنجون قهوه پره خاکستر سیگار
♪♪♪
روزا دلگیره و تو نیستی هوا ابری مثه حالم
یه فنجون قهوه میچسبه غلیظ و تلخ مث کامم
♪♪♪
هنوز دوری و اینجایی هنوز هستی و من تنهام
هنوز هر شب ته رویام با دلتنگی کنار میام
هنوز منتظر ساعت واسه لحظه ی بیداری
و بال فال قهوه باز میگه نزدیکه دیداری
♪♪♪
روزا دلگیره و تو نیستی هوا ابری مثه حالم
یه فنجون قهوه میچسبه غلیظ و تلخ مثه کامم