تو از حالم چه میدانی منم در مرز ویرانی
کمی هم پای این تنهای عاشق بودی ای کاش
تو رفتی تا که برگردی چه آشوبی به پا کردی
بیا و درمیان بازووانم مستقر باش
فقط باش تو حتی برایم دردسر باش
♪♪♪
تو ای معشوقه ی ستمگرم چگونه از تو بگذرم
مرا بکش که بی سنگرم، موی تو سپاه توست
چشم تو سلاح توست درون جنگ نابرابرم
♪♪♪
سخت است تورا دیدن و عاشق نشدن
بعد از تو دوباره دل سپردن قدغن
از دل برود هر آنکه از دیده برفت
رفتی و نرفت هوای تو از سر من
گناه من بود عاشق شدن
♪♪♪
تو ای معشوقه ی ستمگرم چگونه از تو بگذرم
مرا بکش که بی سنگرم، موی تو سپاه توست
چشم تو سلاح توست درون جنگ نابرابرم