کمی دور شو از دقدقه هات
واستا و نگاه کن به عقربه ها
ببین میگذره ثانیه ها
میره میره چون حالاها باقیه راه
درد درمون و شادی و غم
مثل این عقربه ساکن نیست
تحت تاثیر حرفا نباش
اینا ظاهره تصویر باطن نیست
فصل میشه با یه فصلی تموم
پشت هر ابری یه خورشید هس
شب تسلیم صبح میشه پس
باید بارون باشه تاکه گل شید تش
تاریکی نور خوب و بد امید
ناامیدی همه اینا بی هم تهیست
واینستا و باخودت بگو
اگه یکی تاته همه اینا میرفت تویی