نمی دونی چه سخته تو اتاقم رو دیواری که هر شب پیش رومه
به قابی که تو رو بغل گرفته، حسودی میکنم بغض تو گلومه
نمی دونی که حتی خیلی وقتها بدهکاری به این آشفته حالی
شبا بیدار و روزا توی فکرم منو قلبم همیشه داغ داریم
دارم میگذرم از هر چی که بوده، تا اینجاش بودم اما دیگه نیستم
تو با زخمی که رو قلبم گذاشتی، اگه منم بخوام دل میگه نیستم
تو آسون دل نمی دی این محاله، فقط میخوای که تو مشتت بمونم
تا کی باید تظاهر بشه خوبم تا کی مثل یه کوه پشتت بمونم
چقدر خاطره ها رو دوره کردم، چه زخمهای که موند واسم همیشه
چه اشک های که پای تو نریختم، ولی هیچ زخمی با اشک خوب نمیشه
دارم میگذرم از هر چی که بوده، تا اینجاش بودم اما دیگه نیستم
تو با زخمی که رو قلبم گذاشتی، اگه منم بخوام دل میگه نیستم