نمیدونم چمه چم شده این روزا
همیشه دلم تنگ میشه برا روز کودکی
برای کودکی که دست بابارو بگیرم و
راه برم بابا ب من بگه گل پسرم
میبینی وضع دنیارو چی اومد ب سرم
هی بغض کن تو تنهایی اشکاشو پاک کنم
به گم چه به روزت اومد تو
د آخه چرا اینا اینجوری تا میکنن
مگه اینا انسانیت ندارن
میبینی که تو این روزا خیلی تنهام
دستمو بگیر میخوام قدم بزنم تو بارون
ولی نمیتونم چی به سرم اومد تو بگو
حالا بگو ببینم چی اومد به سرم
دستم و ول کردی توی تنهایی
خیلی تنهام دستم و بگیر
میخوام حرکت کنم از زمین
ولی نمیتونم پاشو بیا دستم و بگیر
آخه بلند میشم میخورم زمین
کیه که به جز تو دستمو بگیر راه برم باهاش
وقتی بارون به بار قدم بزنیم منو تو توی تنهایی
اشکامون بریز زیر بارون توی خیابون
حتی تو شادی اشکامون بریز چی میشه
تو توی تنهایی نشستی گوشه ی دیوار
بایه پاکت سیگار هی دم ب دود میزنی بگو به من
کسی چیکار کرده دم به دقیقه لب ب سیگار میزنی
بگو به من چت شده این روزا
این همه درد داری تو سینت
به من بگو شاید آرومت کنم توی تنهایی
شاید برسم به دادت نمیشه برسی
این دنیا خیلی کوچیک ارزش زنده بودنم
ندارم تو دنیا فقط کز کردم تو خودم
شاید یه خورده حالم بهتر شه یکم
باز منو بارون قدم میزنیم تو خیابون
که دستم تو دستات بود یه روزی
الان کجایی یه حالی از من نمیپرسی
که ببینی به جایی رسیدم اما تو این خیالت نی
تو منو پرتم کردی تو خیابون تو منو نخواستی
دیگه خیلی پرم از این آدمای دور و ور خودم