آمده ام خسته به مهمانیت
از همه کندم که همه فانی اند
تشنه خودم روی خودم آب بست
بر سر این سفره مرا آب هست
♪♪♪
لب به غذا می نزدم قاضیم
هرچه تو نانم بدهی راضیم
قصه میان من و تو فرق داشت
با آنکه برا خیرالعمل شرط داشت
♪♪♪
بنده ای خانه خرابم تو مرا دریابم
دیده بودم که تو پس می نزنی در خوابم
تکیه بر هر که زدم خالی و چون دیوار ریخت
تو ولی اما اگر شاید نداری جنس تو دیوار نیست
میگه لب به غذایی نزدم غاذی ام( غاذی ینی غذا دهنده)
تشنه خودم روی خودم آب است
با آنکه “مرا” خیرالعمل شرط داشت.
اگه لحن خواننده رو بلد باشید و اگه به معنای آهنگ توجه کنید اینها هستن که معنی میدن