تو تموم خاطراتم تو روزای سرد و تاریک
هنوزم تو میدرخشی خیلی دور خیلی نزدیک
توی رویای همیشم هنوزم تو مثل بارون
میزنی به سرزمین این دل کویر داغون
ای همه دارو ندارم ای همیشه یادگاری
ای پر از حس قشنگه روزای سبز بهاری
منو از خودت گرفتی رفتی تو اوج یه آغوش
فکر نکن آخر راهی فکر نکن میشی فراموش
ته این جاده هنوزم میدونم نوبت من هست
میدونم آخر قصه نمیدم چیزی رو از دست
میرسم یه روز به چشمات تا دلم دیگه نگیره
روزی که نه خیلی زود روزی که نه خیلی دیره
ته این جاده هنوزم میدونم نوبت من هست
میدونم آخر قصه نمیدم چیزی رو از دست
میرسم یه روز به چشمات تا دلم دیگه نگیره
روزی که نه خیلی زود روزی که نه خیلی دیره