خودم هم نمیدونم این حس خوب کجا توی این زندگی پا گرفت
بگو این دل سنگ و سرما زده کجا از نگاه تو گرما گرفت
تو خوبی مثل حس اون لحظه ای که بارون میشینه روی گونه هات
مثل لحظه هایی که از خستگی سرت خم میشه رو شب شونه هات
تو معصومی مثل همون لحظه ای که از عمق قلبت دعا میکنی
میگیری ازم سردی دستمو با هرم نفس هات ها میکنی
نمیتونم این حس خوشبختی و ندیده بگیرم به این سادگی
تو دیگه واسم معنی بودنی شدی واسم تنها دلگرمی زندگی
خودم هم نمیدونم این حس خوب کجا توی این زندگی پا گرفت
بگو این دل سنگ و سرما زده کجا از نگاه تو گرما گرفت
تو خوبی مثل حس اون لحظه ای که بارون میشینه روی گونه هات
مثل لحظه هایی که از خستگی سرت خم میشه رو شب شونه هات
تو معصومی مثل همون لحظه ای که از عمق قلبت دعا میکنی
میگیری ازم سردی دستمو با هرم نفس هات ها میکنی
نمیتونم این حس خوشبختی و ندیده بگیرم به این سادگی
تو دیگه واسم معنی بودنی شدی واسم تنها دلگرمی زندگی