مارا به کجا میبری ای یار
دستی به دلم می زنی ای یار
من تاب نگاه تو رو دارم
تو حال محال منی ای یار
♪♪♪
این حسی که دارم به تو کم نیست
عاشق شدم و دست خودم نیست
دریا شدی من غرق تو باشم
دیوانه منم دست و دلم نیست
♪♪♪
یارم باش
سرمستم از این لحظه ی دیدار
جان و دل من را تو میازار
من باشم و خورشید و نگاهت
شب میرسید از چشم سیاهت
♪♪♪
یک بار به من بگو که هستی
جز من به کسی که دل نبستی
صدباره مرا می کشی ای عشق
ای عشق هزار ساله مستی
♪♪♪
یارم باش
سرمستم از این لحظه ی دیدار
جان و دل من را تو میازار
من باشم و خورشید و نگاهت
شب میرسید از چشم سیاهت