از اون کودکی چشم میدوختم به در
واسه ذوق آغوش و دستی به سر
دلم واسه تو پا میکوبید بیا
من و روی دستات تا خورشید ببر
♪♪♪
از اون کودکی قصه بود و سفر
یه دلسوز یه دوست یه مرد قدر
هنوزم به پشت تو گرمه دلم
یه کوه بزرگی به اسم پدر
♪♪♪
من دوست دارم اون خط پیشونیتو
فداکاریای جون جونیتو
نبودی که این باغ پژمرده بود
چقدر عاشقانه یه باغبونی تو
♪♪♪
فدای چروکا و دستت بشم
میخوام مرحم درد قلبت بشم
بگو توو جیبات آبنبات چوبی کوو
هنوزم میخوام کول دوشت بشم
♪♪♪
از اون کودکی قصه بود و سفر
یه دلسوز یه دوست یه مرد قدر
هنوزم به پشت تو گرمه دلم
یه کوه بزرگی به اسم پدر