شده ام خالی از بغضی که شکست
همه ی دلتنگی در این سینه نشست
شب و خواب و خیال و این حال خراب
به چه خوش کنم این دل به سراب
دوری از تو کار من نیست تنهایی
حس کردنیس تو نمیدانی حال من چیست
تو فقط آهی فقط آه مانده ام بی تکیه گاه
بی تو نفس هایم بی معنیست
…