دوباره وارد بازی شدند دلقکها
به گریه آمدم از خندهی عروسکها
طنین قهقهای وحشی و جنونآلود
نهیب دوزخ و تلخندهای خونآلود
♪♪♪
رسیده تا تلهای بین راه بگذارند
سر تمام جهان را کلاه بگذارند
دوباره روی ستم طرح لطف حک کردند
و باز چهرهی ابلیس را بزک کردند
♪♪♪
دوباره دزد به نرمی رفیق قافله شد
و پای خندهی او یک جهان معامله شد
دوباره جرم، جنایت، دوباره جانیها
دوباره حملهی شیطان به آسمانیها
♪♪♪
اگرچه با لب خندان، اگرچه با کراوات
اگرچه خنجرشان کادوپیچ با شکلات
اگرچه دست چدن زیر روکش مخمل
اگرچه سم کشنده درون ظرف عسل
♪♪♪
به خون نشسته ولی چشمهای آبیشان
و بوی فاجعه دارد تم شرابیشان
اگرچه دکترشان قرص خواب خواهد داد
به جای آب، به مردم سراب خواهد داد
♪♪♪
به خون خلق ببین از همیشه تشنهترند
مدافعان ستاد حقوق بیبشرند
نبین که بازیشان ژست دیپلماتیک است
که پشت صحنه فقط حرف، حرف شلیک است
♪♪♪
میان هیچ و هیاهو اگرچه میبازند
دکور دکور چقدَر خوب صحنه میسازند
اگر زیاد به چشم آمدهست نیروشان
اگر که گل بدهد چوبهای جادوشان
♪♪♪
اگر فریب، اگر خندههای جنتلمن
اگر نشسته به شوق مذاکره، دشمن
هنوز قصهی سربازهای شطرنج است
و خون یخزدهای در رگ دماسنج است
♪♪♪
چه اشکها که نباریده است در این غم
چه زخمها که نمانده برایشان مرهم
چه خیمهها که به آتش کشیده شد در دشت
و باز دفتر قصه ورق ورق برگشت
♪♪♪
صدای غرش صبر است گوش شیطان کر
و نقشه نقشهی ببر است، گوش شیطان کر
قسم به باغ گل پرپری که باقی ماند
قسم به خاتم انگشتری که باقی ماند
♪♪♪
چقدر عشق تو بیمرز و پرچمت بالاست
چقدر شور تو جاری، غمت جهانآراست
قدم قدم شده راهت جهتنما ما را
گرفته خون تو امروز کل دنیا را
♪♪♪
بیا که شوکت تزویر را بسوزانیم
دروغ روشن تصویر را بسوزانیم
بتاب از افق انتقام بر عالم
لباس رزم بپوش ای علم به دوش حرم