با هرقدم که داری از من دور میشی
حس تنهایی بهم نزدیک میشه
تنها ستارم توی هفت تا آسمون بودی
بری دنیای من تاریک میشه
با رفتنت شاید دیگه هیچ وقت نتونم شاد باشم
با حسرت یه آرزوی کهنه و پوسیده دارم تو جوونی پیر میشم
هر روز تو زندون تنهایی با ببر تیز دندون غمت درگیر میشم
کی میشه از دست تو و زندون تو آزاد باشم
♪♪♪
که هرجاشو که پا میذارم هی یادت میفتم
وقتی نیستی با خیالت بعضی وقتا سر میز شام میشینم
گاهی اصلا واقعا انگار دارم تورو میبینم
من از بس که بهت بیمارم هی یادت میفتم
♪♪♪
من افسروده نیستم حالم خوبه خوبه
فقط به شکل تو نیستم دردم اگه داشته باشم افسردگی نیست
قرص دارو به کار من نمیاد درد من اینکه دیگه به کارم نمیای
دیگه جای سالمی نیست تو تنم بخوام به عشق تو رگ بزنم
تو هنوزم که هنوز حالیت نیست که نمیتونم ازت دل بکنم
♪♪♪
که هرجاشو که پا میذارم هی یادت میفتم
وقتی نیستی با خیالت بعضی وقتا سر میز شام میشینم
گاهی اصلا واقعا انگار دارم تورو میبینم
من از بس که بهت بیمارم هی یادت میفتم