متن آهنگ ( متن ترانه ) با پای پیاده فرهاد حبیبی

جنگ برابر نیست لب ها همه تشنست
دشمن پر از خشمه تو دستشون دشنست
عباس میجنگه مغرور و با غیرت
پر میشه از خونش تو چشم این ملت
این ملت نامرد بی رحم و جنگ آور
سر میبرن هی سر حتی سر اصغر
یه طفل شیش ماهه چهرش مثل ماهه
ای وای بمیرم من عمرش چه کوتاهه
جنگ برابر نیست زن ها کتک خوردند
مردای این جبهه هی پشت هم مردن
حالا تک و تنها دلگیر و سرگردون
سالار هر چی مرد حسین میاد میدون
مثل شیر مرد میغره میجوشه خون
علی آخه تو دست و بازوشه
کم کم داره میاد اربعین حسین
کی دلش میتپه واسه بین الحرمین
کم کم داره میاد اربعین حسین
کی دلش میتپه واسه بین الحرمین
مدد بگیریم از مولا تیر اول تا آخر با پای پیاده
مدد بگیریم از مولا تیر اول تا آخر با پای پیاده
جنگ برابر نیست جنگ امام و خون
ارباب مردا هم جون میده تو میدون
پر میکشه آخر بی یار و بی یاور
هی اوج میگیره بی دست و پچا و سر
پر میکشه آخر دلگرم و پر امید
سینه سپر کرده تو سینه ی خورشید
ما از حسین امروز امید میگیرم
اربابمونو تو خورشید میبینیم
کم کم داره میاد اربعین حسین
کی دلش میتپه واسه بین الحرمین
کم کم داره میاد اربعین حسین
کی دلش میتپه واسه بین الحرمین
مدد بگیریم از مولا تیر اول تا آخر با پای پیاده
مدد بگیریم از مولا تیر اول تا آخر با پای پیاده