لانه ی سرد پرستو در زمستان مانده تنها
انتظاری کهنه دارد بی نوازش مانده حیران
بسترش خالی ز پرها روز وشب با غم سرارد ، آه
ای پرستوی مسافر پرگشا چون مرغ طوفان
گرد غم زین خانه بفشان این فضا را پرطنین من
قاصد دور دیاران قاصد دور دیاران
♪♪♪
کو کجا شد آن همه شور آن همه پیمان کجا شد
روزگاران روزگاران کو سرود گرم دل ها
خنده ی مست بهاران بانگ نوشانوش یاران ، آه
حلقه ی دستان ما کو کو کجا شد طعم لب ها
عشق پنهان از نظرها گرمی تبوآن تپش ها
قصّه ی نجوای شب ها قصّه ی نجوای شب ها
♪♪♪
لانه ی متروک تو ، آه دیده در راه توبسته
کز دریچه پر گشایی در نگاه انتظارش
آرزوها پرکشیده تا تو از در کی درآیی ، آه
ای پرستوی مسافر پرگشا چون مرغ طوفان
گرد غم زین خانه بفشان این فضا را پرطنین من
قاصد دور دیاران قاصد دور دیاران