باز امشب مبتلای عشقت در هوای عشقت بی قرار است
دوری از منه دل داده به خاک افتاده این چه کار است
کاش با این دل دیووانه من سر کنی
سالها چشم به رهم کاش تو باور کنی
هرچقدر سمت تو آمدم ز تو دور شدم
من از این فاصله ها عاشق و رنجور شدم
در تمام لحظه ها تو را تمنا میکنم
با دو چشمت زندگی را باز معنی میکنم
هر دفعه یک عاشق دیووانه میبینم چرا
هر زمان در چشم تو خود را تماشا میکنم
کاش با این دل دیووانه تو یک رنگ شوی
مثل من کاش تو هر ثانیه دلتنگ شوی
من چه بی اندازه در رویایی تو خواب شدم
از غم دوری تو باز چه بی تاب شدم
آخر از عشق تو من روز و شبم یکی شده
تک تک ثانیه ها هم به تو متکی شده
از همه آینه ها هم که بپرسی میگن
قلب بیچاره من عاشق چشم کی شده
کاش با این دل دیووانه من سر کنی
سالها چشم به رهم کاش تو باور کنی
هرچقدر سمت تو آمدم ز تو دور شدم
من از این فاصله ها عاشق و رنجور شدم
کاش با این دل دیووانه من سر کنی
سالها چشم به رهم کاش تو باور کنی
هرچقدر سمت تو آمدم ز تو دور شدم
من از این فاصله ها عاشق و رنجور شدم