ی دیوار کشیدی دور خودت که احساستو پشتش قایم کنی
نمیخوای از حست چیزی درک کنم میخوای توی عشق عقلو حاکم کنی
میخوای که نگی دوست دارمو میخوای من فقط بشکنم غرورمو
تو اصلا حواست به قلب من نیست ولی شکستم به قلت مرزای عبورمو
عبور کردم از این قلب سنگی رها نکن منو با این همه دلتنگی
توی عالم عشق توو هیچ کجا نیست که عاشق بشی ولی براش نجنگی
ی دیوار کشیدی دور خودت که احساستو پشتش قایم کنی
نمیخوای از حست چیزی درک کنم میخوای توی عشق عقلو حاکم کنی
میخوای که نگی دوست دارمو میخوای من فقط بشکنم غرورمو
تو اصلا حواست به قلب من نیست ولی شکستم به قلت مرزای عبورمو
عبور کردم از این قلب سنگی رها نکن منو با این همه دلتنگی
توی عالم عشق توو هیچ کجا نیست که عاشق بشی ولی براش نجنگی
عبور کردم از این قلب سنگی رها نکن منو با این همه دلتنگی
توی عالم عشق توو هیچ کجا نیست که عاشق بشی ولی براش نجنگی
قبل تو نیست توی خاطرم فقط از وقتی که هستی یادمه
فکر اینکه تو نباشی پیش من دلیل اصلی اضطرابمه
قبل تو نیست توی خاطرم فقط از وقتی که هستی یادمه
فکر اینکه تو نباشی پیش من دلیل اصلی اضطرابمه
عبور کردم از این قلب سنگی رها نکن منو با این همه دلتنگی
توی عالم عشق توو هیچ کجا نیست که عاشق بشی ولی براش نجنگی
عبور کردم از این قلب سنگی رها نکن منو با این همه دلتنگی
توی عالم عشق توو هیچ کجا نیست که عاشق بشی ولی براش نجنگی