باده که نی نی،مگر آن شراب روحانی
که از طریقت دل، به سر رود آنی
مگر از بر، تو درآیی قد و قامت بنمایی
چمن و سرو بگویند که ز نیرنگ رهایی
♪♪♪
خوش الحانی، در جانی… چه دانی چه ندانی
همچو بلبل، تو غزلخوان…. غم دل را برهانی
ارمغانی، درمانی… چه خوانی چه نخوانی
باغی پر گل، زِ گلستان… بذر شادی بِنِشانی
♪♪♪
رهِ آواز چو تو پویی دل اگر قافیه گویی
عاشقان را قدحی دِه که متین، دلربایی
جمله مهری و صفایی یار و مصون ز جفایی
سانِ خورشید درخشان پر زِ نور و غم گشایی