اگر تو یارک من باشی ، من بدنیا غمی ندارم
اگر تو مهمان من باشی ، من بدنیا همه را دارم
اگر یک شب تو آیی به برم ، همه گلها بسرت می پاشم
اگر تو یاد نمایی از من ، از خوشی تا به سحر می گویم
که تو دلدار منی ، که تو جانان منی
که تو غمخوار منی ، دوستت دارم
اگر یک شب مهربان شوی ، از روی لطف بگیری خبرم
اگر از ناز برویم خندی بکشم دردی را بچشم سرم
که تو دلدار منی ، که تو جانان منیی
که تو غمخوار منی ، دوستت دارم