دستم به دامانت مرو
آتش مزن بر جان من
جانم به قربانت بیا
امشب بمان مهمان من
سر در گریبانم مرو
مشتاق و حیرانم مرو
یارا پریشانم مرو
بر هم مزن سامان من
یک روزمی آیی که من
♪♪♪
دل کنده ام از جان و تن
می جوییم از پیرهن
کو یوسف کنعان من
ا ی نازنین بی وفا
دیر آمدی حالا چرا
دیگر نمی یابی مرا
جانا رها کن جان من
دیروز وامروزم ببین
حال شب و روزم ببین
چون شعله می سوزم ببین
کو ابر من باران من