متن آهنگ ( متن ترانه ) همرنگ پاییز علی نجفی

توو این روزای پاییزی چقد بی تو پریشونم
نمونده چیزی از قلبم شبیه سایه میمونم

حالا که پیش من نیستی ببیتپن خونه چه ویرونه

از اون عشقی که ما داشتیم دیگه چیزی نمیمونه

بازم خش خش برگا و پیاده توی این راهو
صداش مثه شکست من شکسته قلب تنهامو

چقد این حس تنهایی واسم همرنگ پاییزه

مثه برگا حال اشکام داره بیوقفه میریزه

چقد دیروز خیالی بود چه عشقی بود همرامون
بجز غم دیگه چی مونده توی دستای تنهامون

چرا فردا پر از غم شد حضور تو توهم شد

چرا حست بهم کم شد توو بارون اشک من گم شد

صدات میپیچه توو گوشم مثه باد توی این کوچه
ببین دستام میلرزن ببین رویای من پوچه

بازم خش خش برگا و پیاده توی این راهو
صداش مثه شکست من شکسته قلب تنهامو

چقد این حس تنهایی واسم همرنگ پاییزه

مثه برگا حال اشکام داره بیوقفه میریزه

چرا فردا پر از غم شد حضور تو توهم شد

چرا حست بهم کم شد توو بارون اشک من گم شد

صدات میپیچه توو گوشم مثه باد توی این کوچه
ببین دستام میلرزن ببین رویای من پوچه

بازم خش خش برگا و پیاده توی این راهو
صداش مثه شکست من شکسته قلب تنهامو

چقد این حس تنهایی واسم همرنگ پاییزه

مثه برگا حال اشکام داره بیوقفه میریزه