متن آهنگ ( متن ترانه ) عابر حسین سیدی
⁝
لینک کوتاه مطلب :
Hossein Seyedi Aber
یکی بود که هر روز سر صبح مسیر کارشو با تاکسی میرفت
یه روزی یهو گفت ببخشید آقا این بغلا پیاده میشم
یه دل گفت که برگرد با این حال تا ونک سالم نمیری
یه دل گفت یه سیگار و فندک بگیر زیرش شاید آروم بگیری
یهو چشمش افتاد به عابری که انگار آشنا بود
اونم به خودش گفت گمونم قدیما همکار ما بود
شاید یکی از اون همسایه هامون
چشات برام چه آشناست برگرد ببخشید اشتباه کردم
خدا اون میشناسه منو بود کاش
اونی که یک روزی منو دوست داشت
رودروایستی نکن زود باش با قلب من بازی نکن
آهای عشق قدیمی یه عالم حرف دارم ساکت ..
حس عجیبی نمیدونم که از کجا بگم کاش
که خوشبخت شی خدا نگهدارت باشه
از بس دست پاچه شدم نمیدونم کجا برم
بیچاره منم که چاره تویی
بیچاره منم که چاره تویی