متن آهنگ ( متن ترانه ) روز و شب محسن مهر

در هوایت بیقرارم روز و شب، سر ز پایت برندارم روز و شب
روز و شب را همچو خود مجنون کنم، روز و شب را کی گذارم روز و شب
جان و دل از عاشقان می خواستند، جان و دل را می سپارم روز و شب
تا نیابم آن چه در مغز منست، یک زمانی سر نخارم روز و شب
جان روز و جان شب ای جان تو، انتظارم انتظارم روز و شب
تا به سالی نیستم موقوف عید، با مه تو عیدوارم روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز بعد، روز و شب را می شمارم روز و شب
بس که کشت مهر جانم تشنه است، ز ابر دیده اشکبارم روز و شب
تا که عشقت مطربی آغاز کرد، گاه چنگم گاه تارم روز و شب
میزنی تو زخمه و بر میرود، تا به گردون زیر و زارم روز و شب
جان روز و جان شب ای جان تو، انتظارم انتظارم روز و شب
تا به سالی نیستم موقوف عید، با مه تو عیدوارم روز و شب
زان شبی که وعده کردی روز بعد، روز و شب را می شمارم روز و شب
بس که کشت مهر جانم تشنه است، ز ابر دیده اشکبارم روز و شب