وقتی با خنده من یهویی خندیدی
کاشکی انعکاستو تو چشمام میدیدی
فک کنم بازم دلم برا من خواب دیده
که داره سمت خودت منو هی هل میده
♪♪♪
فراری ام از عشق بس که هی بد دیدم
سرم اومد هرچی که ازش ترسیدم
اما انگار با تو روزگار چرخیده
جوونی رو داره به دلم پس میده
♪♪♪
وقتی بِم نزدیکی ازت لبریز میشم
یه قدم دور میشی زلزله خیز میشم
از وقتی به چشمات من اعتماد کردم
کارِ غم و دردو بدجور کساد کردم
♪♪♪
فراری ام از عشق بس که هی بد دیدم
سرم اومد هرچی که ازش ترسیدم
اما انگار با تو روزگار چرخیده
جوونی رو داره به دلم پس میده